
اگر فکر میکنی روزهایت ، روزهایمان آرام خواهد گذشت و بی تلاطم ، اشتباه کرده ای.
آسمان عشق آبی است ولی آفتابی نیست . عادت به کویر که داشته باشی میدانی شبهایش سرد است ولی پر ستاره.
و اگر فکر میکنی عاشق ، عشقش را که داشته باشد دنیایی را دارد ، اشتباه کرده ای.
آدم عاشق ، تنهاترین است . چه در کنار یار ، چه در خیال یار ...
و اگر فکر میکنی از ظرافت گل که گفته باشی ، از لطافت عشق گفتهای ، اشتباه کرده ای
دستهای عاشق خار را عزیزتر دارد تا عطر خوشِ باغچه ، که گاهی درد تنها یاد آور بودن است.
و اگر فکر میکنی عشق جوان میآید و پیر میرود ، اشتباه کرده ای
که عاشق زود میمیرد و جوان که عشقهای آرام ، دیر بلوغند و کشنده . چه بسیارند پیرهای عاشق و چه اندک عاشقانِ پیر
و اگر فکر میکنی برایِ عشق حدی نیست ، اشتباه کرده ای
که عشق را مرزها میسازند و مرزها را عشق . هنوز ندیدهام عاشقی را آزاد و آزادی را عاشق
و اگر فکر میکنی این واژهها برای صلح آمده اند ، باز اشتباه کرده ای
که من ... با این عشق ... آتش به خانه ات آورده ام
نیکی فیروزکوهی