لاله سیاه

لاله سیاه

Black Tulip
لاله سیاه

لاله سیاه

Black Tulip

لاله صد وچهارم

یکی باید باشد؛ که در آن چند های پایانی ِ شب که داری توی گودال تنگ و تاریکِ تنهایی ات هی فرو می روی و غرق می شوی ،در خودت، کم می شوی از خودت .. صدایت کند .. اسم کوچکت را طوری صدا کند که هیچ کس دیگری نتواند آن طور تو را، تلفظ کند .. هیچ کس دیگری بلد نباشد تو را آن طور، صدا کند .. که برگردی .. که دست هات را به دیوار ها بگیری و ایمان بیاوری به صبح هایی که بهترند .. یکی باید باشد .. باشد که؛ خیالت راحت باشد همیشه هست .. وقت هایی که دیگران نیستند ... وقت هایی که حتی خودت را هم کم داری .. یکی که بشود دوستش داشت ،که بشود برایش شعر گفت و به خاطرش شاعر شد.
یکی که که زیر عکسهایش متن عاشقانه نوشت و برایش با این محدودیت اینترنت و vpn های که مدام قطع می شوند با حوصله برایش واتس اپ کرد یکی که برایش دیوانه شد و دیوانگی کرد…
.... یکی باید باشد که صدایت کند که فریادت بزند در زمانی که در سکوت و تنهایی در حال غرق شدنی .. یکی که حتی مردن در صدای او عین زندگی باشد …
یک روز بـه شـیـدایـی در زلـف تـو آویزم
زان دو لـب شـیـرینت صـد شور برانگیزم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد